اي ساكن هميشگي دل خسته ام
اي تنهاترين قوت قلب دل تنهايم
اينجا هميشه جاي خودت بوده
و هست
و خواهد بود
هميشه مرا پذيرا باش
هميشه با من بودي
و نگذاشتي درتنگناي نفس هايم
و تپش هاي قلبم حس كنم غريبي ام را
در روزگاري كه دل هايي از جنس تو پيدا نيست
توي تنهاترين لحظات تنهاييم ،
تو لحظههايي حس ميكردم هيچ كس نيست ،
حس اينكه چقدر تنهام ،
يه نشونه ازت ميومد:
من خودم واسه تموم لحظات همراهتم .
لحظه اي رهايم نكردي .
تو از من به من نزديكتربودي
تو يادت چيزي بود كه منو دگرگون مي كرد.
چيزي كه در هيچ چيز نيافتم
تو غريبي
تو اصل آرامشم بودي .
هر وقت صدات كردم
طوري بهم جواب دادي كه انگار مدتهاست منتظرم بودي ؛
منو ببخش
واسه لحظه اي ازته دل گفتم: چرا ؟ !
دنبال دليل بودم و دليلي نيافتم
و تو طردم نكردي .
شرمندهام
كه منو ، توي تموم لحظهها ي بي قراري ام
با محبت تحملم كردي
، حتي ذرهاي محبتت رو ازم دريغ كردي .
اما تو همه اون لحظه لحظه ها
دلم به عظمتت بي انتها تو خوش بود
و پشتم به كمكهايت گرم بود
و تو دريغ نكردي .
سپاسگزارم
كه با بزرگواري
هميشه هر لحظه
ياريگرم بودي
براي همه لحظه هاي با تو بودن
با حس تو دل سپردن
بودن
قدم نهادن
نفس كشيدن
و........
بي نهايت شاكرم.