راستى شما را چه شده است كه با اندك سود و ارزش مادى كه به دست مىآوريد شاد مىشويد،
ولى با محروميت از ثوابهاى بسيار آن جهانى، هيچ اندوهناك نمىشويد،
در حالى كه با از دست دادن اندكى از مال و منال دنيا چنان از درون برمىآشوبيد كه آن را در چهرهها و بىتابىهاتان در برابر آن چه از دست دادهايد، نمايان مىسازيد؟
گويى كه دنيا سراى جاودانهى شما است و كالايش برايتان ابدى است
هر يك از شما به ضعفهايى دچار است و از ترس مطرح شدن آن ضعفها است كه جرات برخورد صريح و سازنده را با عيبهاى خطرناك برادرش را ندارد.
بر محور دنيا دوستى و آخرت گريزى، يكدل شدهايد، و دين انگشت ليسهاى است كه بر سر زبانهاتان داريد
هيچ دلشورهاى نداريد، چونان كسى كه كارش را به پايان برده، خشنودى مولايش را فرا چنگ آورده است
خطبه 113 نهج البلاغه صبحي صالح