1. شاد بودن از فضل و رحمت الهي
قل بفضل الله و برحمته فبذلك فليفرحوا هو خير مما يجمعون. (يونس: 58)
بگو به فضل و رحمت خداست كه [مؤمنان] بايد شاد شوند و اين از هر چه گرد مي آورند، بهتر است.
در منطق قرآن، اگر شادي، انسان را از پيمودن راه تكامل باز دارد، ارزش ندارد. بنابراين، صرف شاد بودن ارزشمند نيست، بلكه اگر شادي در سمت و سوي حق، لطف الهي، خدمت به مردم و رسيدن به كمال باشد، ارزش است. (1)
مؤمنان بايد به فضل پروردگار و رحمت بي پايان او و به قرآن، كتاب بزرگ الهي كه جامع همه ي نعمت هاست خشنود باشند، نه به گرد آوري ثروت و برتري مقام و فزوني قوم و قبيله كه مردم عصر جاهلي را به خود مشغول ساخته بود.
اولياي خدا با الطاف الهي به شادماني مي رسند و مردم عادي با امور مادي. بنابراين، مؤمن بايد به نعمت ولايت و قرآن كه شفا، موعظه، هدايت و رحمت است شاد باشد، نه به مال و مقام. (2)
2. شادي مؤمنان در روز قيامت
وجوه يومئذ ناعمة. (غاشيه: 8)
در آن روز چهره هايي شادابند.
خداي متعال به مؤمنان وعده داده است كه روز قيامت و در بهشت، شاد خواهند بود.
فاما من اوتي كتابه بيمينه فسوف يحاسب حسابا يسيرا و ينقلب الي اهله مسروراً. (انشقاق: 7-9)
اما كسي كه كارنامه اش به دست راستش داده شود، به زودي برايش حسابي آسان كنند و شادمان به سوي اهلش باز گردد.
اعطاي نامه ي عمل به دست راست انسان در قيامت و حسابرسي آسان از او در قيامت فرح بخش و شادي آفرين است. (3)
3. ايمان و شادي
و الذين اتيناهم الكتاب يفرحون بما انزل اليك. (رعد: 36)
و كساني كه به آنان كتاب [آسماني] داده ايم، از آنچه به سوي تو نازل شده است، شاد مي شوند. خداوند در قرآن كريم، هنگام بيان شيوه ي ايمان آوردن پيروان راستين اهل كتاب، به نكته ي مهمي توجه دارد و آن، شادي اين افراد است. اگر چه پذيرفتن كتاب آسماني قرآن مهم است، پذيرش شادمانه ي آن مهم تر است. (4)
4. غفلت و شادي
و لئن اذقناه نعماء بعد ضراء مسته ليقولن ذهب السيئات عني انه لفرح فخور. (هود: 10)
و اگر پس از محنتي كه به او رسيده است، نعمتي به او بچشانيم، حتماً خواهد گفت: «گرفتاري ها از من دور شد!» بي گمان، او شادمان فخر فروش است.
دو چيز شادي را خطرناك مي كند: يكي، تحليل نادرست و ديگري، شادي همراه با فخر فروشي. تحليل ها و بينش هاي نادرست، سبب رفتار اشتباه مي شود. بنابراين، اگر كسي گمان كند، نعمت هايي كه به او رسيده، نشانه ي مجبوبيتش نزد خداوند است و به اين معناست كه ديگر هيچ بدي ندارد، فخر فروشي مي كند. (5)
مؤمن بايد نعمت ها را از فضل الهي بداند، نه از سوي خود. در اين صورت، شادي رنگ الهي مي يابد و سبب فخر فروشي و تكبر نمي شود.(6)
5. شادي هاي ناسالم
فرح المخلفون بمقعدهم خلاف رسول الله و كرهوا ان يجاهدوا باموالهم و انفسهم في سبيل الله ... (توبه: 81)
بر جاي ماندگان به [خانه] نشستن خود پس از رسول خدا، شادمان شدند و از اينكه با مال و جان خود در راه خدا جهاد كنند، كراهت داشتند.
عده اي از اينكه همراه پيامبر به جنگ نمي رفتند، شاد بودند. اين گونه شادي ها نشانه ي نفاق است و حسرت هاي طولاني در پي دارد (7)
شادي به دليل كام يابي هاي دنيوي همراه غفلت از آخرت «فرحوا بالحياة الدنيا». (رعد: 26)
«لا تفرح ان الله لا يحب المفرحين؛ اي قارون ،شادي مكن. خداوند شادي كنندگان را دوست نمي دارد». (قصص: 6)
قارون به واسطه ي نعمت هاي دنيوي به خود مي باليد و بسيار مغرور شده بود. غرق شدن در لذت هاي دنيوي، او را از آخرت غافل كرده بود.
شادي به خاطر سختي هايي كه به مؤمنان مي رسد: «ان تصبكم سيئه يفرحوا بها؛ اگر به شما (مؤمنان) گزندي رسد، بدان شاد مي شوند». (آل عمران: 120)
6. فرجام شادكامان غافل
اذا الاغلال في اعناقهم و السلالسل يسحبون في الحميم ثم في النار يسجرون ... ذلكم بما كنتم تفرحون في الارض بغير الحق و بما كنتم تمرحون. (غافر: 71، 72 و 75)
هنگامي كه غل ها در گردن هايشان [افتاده] و [با] زنجير ها كشانده مي شوند، در ميان جوشاب [و] آنگاه در آتش برافروخته مي شوند. اين [عقوبت] به سبب آن است كه در زمين به ناروا شادي و سرمستي مي كرديد و بدان سبب است كه [سخت به خود] مي نازيديد.
شادي هاي نادرست سبب قهر الهي مي گردد. در سوره ي غافر به عاقبت شوم اين افراد اشاره شده است. شادكامي هاي نابجاي امروز كه در پي تجاوز، قتل، غارت و به سخره گرفتن ارزش ها و مقدسات است، روزگاري به غل و زنجير و رفتن به دوزخ، همراه با تحقير و ذلت، تبديل خواهد شد. (8)
پي نوشت:
1. نك: محسن قرائتي، تفسيرنور، ج 10، ص292.
2. همان، ج 8، ص420.
3. اكبر هاشمي رفسنجاني، تفسير راهنما، ج 20، ص283.
4. تفسير نور، ج 6، ص202.
5. همان، ج 5، ص277.
6. همان، ص 217.
7. همان، ص 105.
8. همان، ج 1، صص 292 و 293.
منبع: گلبرگ جوان، شماره ي 113